داستان تمام داستانهانشر اشراقيه،, 1990 - 242 páginas |
Términos y frases comunes
آدمیان آشنا آغاز آموخته آنان آنهمه است که استاد اما انتظار انسان او ای این اینک با خود بار باز باید برهمن بزرگ بسیار بلند بلوچ بود که بودم بودند به جستجوی بهشت بی بیگانه پایان پشت تا تاریخ تاریکی تازه تردید ترین تمام تمامی تنها تو جان جهان چشمان چگونه چنین حادثه حقایق حقیقت حکایت حیات خاک خدا خسته خواهد خواهم خویش داستان داشت درد درون دنیای دوئیت دور دیدار دیگر راز راه راهی رستگاری رفته روح روز روزهای رویاهای رویای زاده زمین سخت سرزمین سرنوشت شب شد شده شهر عالم عشق فاصله فصل کرد کرده کلام که به گذشته گفت گفتم گناه گوشه لحظه مذهب مرا مرد مردی مرگ معنای مقابل مقام مقدس ممکن موعظه می میان میدانستم میرفتم میشد میشدم میکردم نبود نگاه نور نه نیست ها های هر آنچه هر کس هرگز هزار همان همچون همه جا همه چیز همیشه هنوز هیچ هیچکس یا یافتم یهودا